سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت زینب با سیدالشهدا در شب عاشورا

شاعر : محمد عظیمی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : غزل

سپهر چشم من خسته حال بـارانیـست            به دور خیمه علمدار در نگـهـبانیـست

شبی دگر ز سحر مانده، جمعمان جمع است            فضا صمیمی و این شام؛ شام پایانیست


فضای سینه ام آکنده است از غم دوست            ز فرطِ عشق برادر به دل دگر جا نیست

یکی کـفـن به تن و دیگـری حـنا بسته            بساط عـشق مهـیّـا برای مهـمـانـیـست

هـراس و هـول گـرفـتـه دل مرا، آری            هوای دیـدۀ زینب عجیب طوفـانیـست

بـرای آنکـه نـبـیـنـد حسیـن حـال مـرا            به زیر چـادر من گریه نیز پنهـانیـست

نقد و بررسی

کلمه سغر به معنی خارپشت است که در بیت زیر معنا و جایگاه ندارد و به نظر سحر صحیح است ولیکن در سایت ها به اشتباه سغر آمده است که اصلاح شد



شبی دگر ز سغر مانده، جمعمان جمع است            فضا صمیمی و این شام؛ شام پایانیست